خاطره زایمان
سلام دوستای گلم امیدوارم حال خودتون و نی نی های نازنازی خوب باشه. براتون از خاطره زایمانم می نویسم تا بهتون بگم بر من چه گذشت و چه احساسی داشتم تو اون لحظه ها. قرار بود 8 خرداد آقاکوروش ما تشریف بیارن ولی روزای آخر حسابی درد داشتم درد شدیدی زیر دلم و کمرم رو می گرفت و ول می کرد. روز 3 خرداد علائمی ظاهر شد که نگرانم کرد و رفتم مطب دکترم بعد از سونو و معاینه خانم دکتر گفت بیشتر از این صبر نمی کنیم و نی نی رو فردا در میاریم من که آمادگی نداشتم خواهش کردم تا 6 خرداد صبر کنیم ولی خانم دکتر گفت باید زودتر اقدام کنم چون نگرانت هستم و قرار شد روز جمعه5 خرداد برم بیمارستان. شب قبل از عمل شب آرزوها بود برای تمام دوستام و اقوامی که همیشه جویای حالم ب...
نویسنده :
مامان ملی و کوروش
19:00