کوروشکوروش، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

قندک مامان

بالاخره ملينا به آرزوش رسيد

1391/2/31 13:38
586 بازدید
اشتراک گذاری

8/7/90 قدم گذاشتنت تو دل مامان مبارك

تست بارداري گذاشتمومثبت شد. با اينكه از قبل براي بارداري برنامه داشتيم ولي بازم شوك شدم اصلا فكرشو نمي كردم به اين زودي بياي تو دلم. ني ني جون خدا آبجي مليناتو خيلي دوست داره چون آرزوش خيلي زود برآورده شد.پا گذاشتنت تو دلم مبارك.بوس بوسماچماچ

2/8/90 انتخاب پزشك

امروز پيش يه دكتر زنان خوب رفتم و اونجا سونو كردم و تو رو ديدم. خيلي ريزه ميزهبودی مامانیبغلملي هم تو رو ديد و اندازتو با دستش براي همه نشون ميده. آبجي ملينا خيلي دوستت داره ها حواست باشه قدر اين خواهر جوني رو بايد بدوني. ما همه دوست داريم ني ني خوشگل ماقلب

29/9/90 تو آقا پسر خونه ي ما هستي

امروز با خواهر جونيت رفتيم سونو سه بعدي مي خواستم مطمئن بشم كه تو سالم سالمي.

خدا رو شكر همه چيز رو به راه بود و در ضمن دكتر گفت تو آقا پسر مايي . مي دوني خواهر جوني خيلي خوشحال شد چون از اولي كه فهميده بود تو داري مياي دوست داشت تو پسر باشي و حالا داداش دار شده! در ضمن تو الان هفده هفته و 3 روزته.

اين هم عكس پسر گلم

هفده هفتگي گل پسر خونه ي ما

24/11/90 خريد براي داداش جوني

پسر گلم خواهرجوني خيلي دوست داره براي شما خريد كنه و وقتي ميريم بازار همش ميگه براي داداشي اين بخر و اونو بخر . من و ملينا رفتيم پاساژ و براي شما لباساي خوشگل خريديم خواهر جوني هم با پول خودش برات پستونك خريد. خيلي دوستت داره ها خوش به حال شما با اين خواهر مهربوني كه داري غصه اي نداري مادر. راستي عزيز و خاله آزاده اومده بودند مشهد و دو سه روز پيش رفتند ملي خيلي احساس تنهايي مي كرد و همش گريه مي كرد و مي گفت من حالا تنهايي چيكار كنم كاشكي داداشيم بود تا تنها نبودم. زود بزرگ شو و بيا پيش خواهر جونيت تا از تنهايي دربياد و غصه نخوره.

لباسایی که خواهر جونی برای داداشی خرید

بالش و شیشه و پستونک داداشی

عزيز براي شما لباساي خوشگل خريده خاله مريم هم يه ظرف غذاي قشنگ برات خريده . دست همهشون درد نكنه .

لباسایی که عزیز برای شما خریده

ظرف غذا که خاله مریم زحمت کشیده و براتون خریده

1/1/91 عيدت مبارك

امسال عيد ما به خاطر اينكه ماماني تو رو تودلش داشت براي اولين بار به مسافرت نرفتيم و خونه بوديم. سر سفره ي هفت سين جاي تو خالي بود ايشالا سال ديگه چهارتايي مون سر سفره هفت سين ميشينيم و شما رو پاي خواهرجوني نشستي و داري شيطوني ميكني.

26/1/91 تقريبا يك ماه و نيم ديگه مونده به اومدنت

ديگه چيزي نمونده كه تو بياي اين روزاي آخر انگار ديرتر مي گذره

و ما همگي بی طاقت شديم. ملي همش دستشو مي زاره روي شكمم و باهات حرف ميزنه و گاهي از محبت زياد مي خواد فشارت بده ديگه تحملش تموم شده البته حق داره من خودم صبرم تموم شده چه برسه به خواهر جوني.

راستی پسر گلم یه سری لباسم عزیز جون از کیش برات اورده اینم عکساش:

12/2/91 كورش ما 35 هفته اي شد

ديشب پيش دكتر بودم و دكتر گفت كه تو 3 خرداد مياي تو بغل ما خيلي خوشحال شدم ملي هم ذوق كرد چون تو داري زودتر از اون چيزي كه انتظار داشتيم مياي . تازه ديشب تخت خواب خوشگلت رو هم اوردند تختت شبيه تخت خواهريه. ملي عروسكشو گذاشته بود توي تختت و تكونش ميداد داره تمرين ميكنه وقتي مياي ازت نگهداري كنه. همش ميگه همه ي كاراشو خودم ميكنم مامان تو استراحت كن. خوش به حال مامانيه ديگه كه ملي رو داره.تازه عزيز ني ني لالايي تو از تهران فرستاده مي بيني همه براي اومدنت لحظه شماري ميكنند تو خيلي موجود عزيزي هستيدرست مثل خواهريت.

چند شب پيش خواب ديدم تو به دنيا اومدي و من يه نفس راحت كشيدم هم به خاطر سالم بودن تو و هم به خاطر اينكه شيمكم كوچولو شده بود و احساس راحتي مي كردم.

18/2/91 فقط 15 روز

پسر گلم دلم گرفته اين روزا گاهي سرحال و شادابم و گاهي افسرده و كسل ميشم . مي دونم همه ي اينا براي شرايط بارداري و دردا و استرساييه كه دارم ولي ديگه چيزي نمونده كه سختي ها تموم بشه و تو بياي پيشمون. فقط 15 روز ديگه مونده تا از پيش خداجون بياي پيش ما و پا بزاري روي زمين خداجون. توي اين 15 روز حسابي با خداجون حرف بزن و براي همه ي آدماش دعا كن ازش بخواه وقتي پا به زمينش گذاشتي سالم و سلامت باشي و پسر خوبي بموني . كاري كنه كه تو فرشته ي پاكش بموني و بنده ي خوب و صالحي باشي براش . ازش بخواه خواهر جونيت هم تو زندگيش هميشه به ياد خدا باشه و آدم پاك و سالمي باشه و اگه دوست داشتي ازش بخواه مامان و بابا هم در پناه خودش حفظ كنه و نور ايمانشو تو دل اونا هم روشن كنه . بخواه سلامتي و انسانيت بين بنده هاش رواج پيدا كنه و زمينش از بدي ها پاك بشه همه ي بچه هاي مريض رو شفا بده و همه ي درمونده ها و بي كسا رو سر پناه باشه. همه ي گمراهارو هدايت كنه همه ي نيازمندا و ضعيفا رو ياري كنه و همه ي آدماي افسرده و تنها رو شاد و خوشحال كنه. بدو بدو پسرم عجله كن وقت زيادي نداري همش 15 روز مونده بدو برو با خداجون حرف بزن و از درگاهش از مهربونيش و از لطف و كرمش فيض ببر.

ما همه دوست داريم و منتظر ديدنت هستيم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قندک مامان می باشد