روزگار شیرین ما
سلام پسرم عشقم خوبی؟
یه سری عکسه که برات اینجا میزارم ببین:
11بهمن ماه تولد مامانی بود و ما رفتیم خونه عزیز جون و تولد مامانی یعنی خودمو جشن گرفتیم. تولدم مبارک
اینجا کباب چوبی درست کرده بودم و از اونجایی که شما علاقه ی فراوونی به جوجو داری سه سیخ برداشتی و گذاشتی تو ظرفت تازه اگه ما به موقع نرسیده بودیم همه رو برداشته بودی
اینجا رفته بودیم شاندیز شما هم که عاشق آتیش و باد باد حسابی بازی کردی و صورتت سیاه و سوخته شد
عاشق نقاشی کشیدنی تازگیها برات گردی می کشم و در حین کشیدن اون میگم: گگگگگگگگگگردی (با ریتم) حالا یاد گرفتی و ادای منو در میاری گردی میکشی در حد تیم ملی تو عکس پایین در حال گردی کشیدن و خوندن آواز گگگگگگگگگگردی هستی:
این آثار هنری هم زمانی که با ملی در حال نقاشی بودی ازت گرفتم که البته بعدش متوجه شدم تو کارگاه مادر و کودک یکی از کارایی که بابچه ها انجام میدن همینه دست ملی خانوم درد نکنه که کارگاه مادر و کودک تو خونه برگزار میکنه:
اینجا هم چشم ملی خانوم رو دور دیدی و رفتی نی نی اونو برداشتی و داری براش مادری میکنی
اینجا هم رفتیم طرقبه و دیزی زدیم که خیلی چسبید
از حمام که میای بیرون دوست داری جلوی آینه وایستی و خودتو با لباس حمام ببینی منم بهت میگن خرگوش کوچولو! بعد می خندی
پشت مو رو حال کن!
مست خواب!
اینجا رفته بودی رو مبل و بازی میکردی که یه مرتبه سایه خودتو دیدی و گفتی:EH
کم کم رفتی اون زیر میرا و دالی بازی شروع شد:
EHبازم که سایه ی منه!
ببخشید!سرسره سوار شدی؟
اینم عکس دو نفره با عروسک جدید شما عضو تازه وارد که ملی بهش میگه عمو مسعود ولی اسم واقعیش پسره ببین چجوری با عشق بهش نگاه میکنی و غذا دهنش میکنی!این عروسکو عزیزجون برات بافته و یه دخترشم برای ملینا بافته
این تصویر از آخرین آثار هنری آقا کوروش روی مبلاست که زحمت کشیدن و مبلا رو صفا دادن!
البته با عرض معذرت الان مبل شسته و آثار جنابعالی پاک گردید ببخشید استاد