مامان دوم
سلام پسر خوشگلم عشقم نفسم نانازم
میدونی تو دوتا مامان داری؟مامان دومت ملینا خانوم خیلی نسبت به مسائل تو احساس مسئولیت میکنه و شما هم تقریبا به عنوان تکیه گاه و مامان دوم اونو پذیرفتی این پست رو برات نوشتم تا برات یادآوری کنم که این خواهر مهربون برای بودن تو و اومدن تو خیلی تلاش کرد. اون روزایی که تو تو این دنیا نبودی و پیش خداجون بودی ملینا از تنهایی خسته شده بود و برای اومدنت خدا خدا می کرد بعضی وقتا می رفت تو حموم و زیر دوش گریه میکرد و دعا می کرد تا خدا بهش خواهر یا برادری بده و از تنهایی در بیاد.آخه دوستش بهش گفته بود اگه زیر بارون دعا کنی خدا دعاتو میشنوه و اجابت میکنه . بعدش وقتی شما تو شیمکم بودی ملینا برای اومدنت بیقرار بود و سر از پا نمی شناخت تو یه کاغذ نقاشی های کوچولو براش کشیده بودم تا هر روز یکیشونو رنگ کنه وقتی نزدیکای اومدنت شد خیلی ذوق میزد و خوشحال بود.روزی که دنیا اومدی چشماش از خوشحالی برق می زد خیلی ذوق می زد و دلش می خواست همش تو رو بغلش بگیره یا رو پاش بزاره و بخوابونتت. خلاصه روز به روز که می گذره عشق بین شما هم بیشتر و بیشتر میشه و الان که شما بزرگتر شدی وابستگیت به ملی زیادتر شده. یه وقتایی که یه کارایی میکنی که درست نیست من دعوات میکنم و تو به ملی پناه می بری اونم باهات حرف میزنه تا آروم بشی. وقتایی که می خوای از خواب فرار کنی به ملی پناه میبری و میگی :نناnanaaملی هم میاد بغلت میکنه سرتو رو شونش میزاری و میخوابی تربیت صحیح تو براش مهمه و در موردش با من حرف میزنه باهات بازی میکنه برات کتاب میخونه بهت غذا میده نقاشی برات میکشه خلاصه که یه مامان شده برات مامان دوم
برای همین ازت میخوام تا مامان دومت رو همیشه همیشه دوست داشته باشی و به حرفاش گوش بدی احترامشو نگه داری و قدرشو بدونی تو روزای سخت بهش تکیه کنی و اگه اونم بهت نیاز داشت پشتش باشی و تنهاش نزاری
همه ی آرزوی من خوشبختی و خوشحالی شما دوتاست و برای دیدن لبخند و شادی شما هر کاری لازم باشه میکنم عزیزکای من