خواب شیرین
سلام گلگلکم قند شیرینم
چند وقتی بود که شبا خیلی بد می خوابیدی البته دندونای خوشگلتم دارن در میان و فکر کنم به خاطر همینم هست ولی دیگه خیلی اذیت بودی و اذیت بودم تا حدی که شبا تا صبح یا باید رو پام میزاشتمت یا بغلم میکردم و رات میبردم که این باعث شده بود کمردردو پادرد بشم. تا اینکه به پیشنهاد یکی از دوستای خوبم تصمیم گرفت عادت رو پا خوابوندت رو درست کنم. اوایل یکم مقاومت می کردی ولی کم کم خوب شد. الان وقتی که می خوام بخوابونمت میگم بخواب تا بزنم پشتت اولش میگی نه! میپری بغلم و میچسبی بهم منم میزنم پشتت و برات لالایی میخونم و تکونت میدم کم کم دنبه هات شل میشه اون وقته که میزارمت تو رختخوابت و دمرو می خوابی منم میزنم پشتت تا خوابت عمیق شه نصف شبا هم همین طوره وقتی بیدار میشی شیر بخوری شیرتو خوردی میچسبی بغلم منم میگم بخواب بزنم پشتت و زود به حرفم گوش میدی.
قربون پسر عاقلم برم که حس همکاریش انقدر بالاست و با مامانی همدردی میکنه. کمردرد و پا دردم بهتر شده و شبا هر دومون بهتر می خوابیم. امیدوارم این روندی که پیش گرفتیم ادامه پیدا کنه تا پسر گلم شبا خوابای شیرین بکنه. حالا چند تا از عکسای خوابتو میزارم:
با پسر لالا کردی قبل از اومدن پسر با خرسی لالا می کردی ولی حالا دیگه خرسی رو تحویل نمی گیری
اینجا خرسی رو بغل کردی و خوابیدی
عاشق این مدلی خوابیدنتم
اینجام بابایی بغلت کرد و تو بغلش لالا کردی
اینجا برده بودمت بیرون و موقع برگشت خوابت گرفت