کوروشکوروش، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

قندک مامان

عکسای شاندیز

1392/4/20 14:08
1,185 بازدید
اشتراک گذاری

کوروش جونم تو این پست اومدم تا عکسای خوشگلتو بزارم آخه تو خیلی بلا شدی و نمی زاری زیاد بیام اینجا و وبلاگتو آپ کنم.الانم هی میری و میای و عروسکتو میاری میدی بهم و داد میزنی ماما ماما یعنی مامان برام روشنش کن.به عبارتی یه دستم رو کیبورده و یه دستم به عروسک شما شیطون بلای من

حالا عکسات همراه توضیحات به زبون شیرین خودت:

ک

دارم میرم شاندیز صفا کنم جای همه خالیلبخند

 

ک

این از زمانهای کمیابیه که من تو صندلی خودم میشینمتعجب

 

ک

کنار فواره ی آب با عمو کیف می کنم همش میرفتم طرف آب و عمو مجبور شد بغلم کنه

 

ک

اینجا عمو منو برد جلو و آب میپاشید تو صورتم خیلی باحال بود از خنده هام معلومه که خیلی خوشم اومده

 

ک

این بالا هم که جای همیشگی منه خیلی با صفاست میگی نه امتحان کننیشخند

 

ک

اینم عکس من با خاله عمه مهین(عمه مامانی و خاله بابایی)

 

ک

این لاکی مال یه پسر بچه بود که من عاشقش شدم و همش دوست داشتم بگیرمش تو دستم

 

ک

اینجا با سرعت برق از دستش قاپیدم و خوشحال از پیروزی نیشم بازههورا

 

ک

بعدش اونو گذاشت زمین تا راه بره منم می خواستم با پام لهش کنم

 

ک

با پا نشد عیبی نداره با دست می گیرم

 

ک

 

عصرش رفتیم ویلاژتوریست و من که خیلی سرحال بودم اونجا حسابی راه رفتم و کسی به گرد پام نمی رسید.طفلک ملبنا خسته شده بود دیگهاوه

 

 

ک

اینجا ملینا باهام بازی می کرد و منو میزاشت رو مبلا و دالی می کردیم

 

ک

دم به دقیقه هم کوه میشدم آخه خیلی سرحال بودم دیگهخنده

 

ک

یه کوه کوچولوی دیگه

 

ک

باز آبنما و چراغای رنگی توجه منو به خودش جلب کردچشم

 

ک

دارم چیزایی رو که میبینم برای مامانی توصیف می کنم

 

ک

این اون چیزی بود که دقایقی زیادی منو سرگرم کرد

 

اون روز حسابی راه رفتم وبازی کردم جای همه ی دوستان خالی چشمک

تا پست بعدی خدانگهداربای بای

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قندک مامان می باشد