کوروشکوروش، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

قندک مامان

آخ جون من دوازده ماهه شدم فقط یک ماه به تولدم مونده

1392/2/7 13:53
534 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلامی چو بوی خوش آشنایی به همه ی عزیزان و خاله ها و عموهای مهربونملبخندقلب

خبر خوب من دوازده ماهه شدم داره یکسالم میشههوراتازه خیلی هم عاقلتر و فهمیده تر از قبل شدم دیگه نی نی نیستمیولمامانی میگه پسرم داره آقا می شه هم شکلش بزرگونه شده هم کاراش از خود راضیتو ماه گذشته خیلی اتفاقای خوب خوب برام افتاد مثل دندون دراوردننیشخندمثل ایستادن و تاتی کردن یا کلمه های جدیدی که یاد گرفتم  یا حس استقلال تو بعضی کارا که یهویی خودشو نشون داد و مامانی فهمید که دیگه منم می خوام حق انتخاب داشته باشممژهخلاصه خیلی ماه خوبی بود برام لبخندحالا عکسا رو می بینیم تا بگم چیکارا میکنم این روزا:

کوروش

اول از همه بگم که کنجکاوی هام هزار برابر بیشتر شده و قدرت تفکر و تحلیل مسایل اطرافم هم همین طور بطوری که هر چی دستم بیاد باید سر از کارش و کاربردش در بیارم مثل شکرپاش که تو عکس بالا بهمین راحتی درش رو باز کردم و شکرای نازنین رو ریختم بیرون و:

کوروشکوروش

البته در ادامه مشغول خوردن شدم که مامانی دیگه نتونست ازم عکس بگیره چون باید میومد و منو تمیز می کردابرو

کوروش

بیشتر از اینکه خود موز رو بخورم به پوستش علاقه مندم مامانی تصمیم گرفته یه بار پوستش رو امتحان کنه ببینه چرا من انقدر تمایل به خوردن اون دارمخوشمزه

کوروش

 

کوروش

تو مهمونی ها که دیگه نگو یه عالمه چیزای جدید دور و برم منه و کلا بابا و مامان هیچی از مهمونی نمی فهمن چون باید یه سره منو بپانچشمعکس بالا خونه ی عمو مسعود جونیه و اونجا برام پر بود از چیزای جدید مخصوصا این سطل آشغال عروسکی که عاشقش شدم اینجا هم می خواستم بغلش کنمبغل

کوروش

این آقای خوش تیپم عموی خودمهماچوقتی منو بالا پایین میندازه خیلی خوشم میادقهقهه

کوروش

زیر این میز خونه ی منه من اینجا رو خیلی دوست دارم میام این زیر و اول سی دی ها و کتابا رو دست کاری میکنم بعدش وقتی مامان یا ملینا میان سراغم خوشم میاد و باهاشون شوخی می کنم تا بیان منو بگیرنچشمک

کوروش

گفتم که تو این ماه دندونم بالاخره در اومد شانس اوردم مامانی می خواست برام یه دست دندون مصنوعی بخره تا تولدم بهم کادو بده و نزدیک بود به جمع پیرمردا بپیوندمنیشخند

کوروش

جای جدیدی که کشف کردم تو کابینتاس که موفق شدم در کابینت رو باز کنم هورایه عالمه چیز تازه برای کشف و بررسی دارم البته اگه مامان بزارهبازنده

کوروش

عاشق پارک و تاب بازی شدم وقتی میریم پارک دست و پا می زنم تا سوار تاب بشم و تازگی ها تاب تاب عباسی رو هم می خونمدلقکتا تا عبودی

 کوروش

مزه ی شکلات رو درست و حسابی چشیدم الحق که خوشمزه است حالا اگه دست کسی ببینم ول کن نیستمخوشمزه

کوروش

 

کوروش

تاتی کردنم که جز پیشرفتای تازمهتشویق

کوروش

جدیدا اخمم می کنم که شده یه بازی و چون می بینم مامانی خوشش میاد و قربون صدقه ام میشه دوباره تکرار می کنم آخه دوست دارم مامان همش بهم بخندهلبخند

کوروش

اینم مدل جدید نشستنمچشمک

کوروش

چوب شور یکی از خوراکی های مورد علاقمه هر وقت مامان می خواد سرگرمم کنه یه دونه میده دستم

کوروش

 

کوروش

خواهرم عشقم نفسم امیدم همه کسم همبازی خوب من

کوروش

کوروش

کوروش

عاشق پارک تحرک پویایی  خجالت ددر به زبون خودمون

کوروش

بفرمایید خیار

کوروش

و هویج

کوروش

اینجام که نخودی مامان شدمقلب

کوروش

بازی با اسباب بازی فقط در صورتی که مامان پیشم باشهخنثی

کوروش

کوروش

این عکسیه که آقای مهرزاد پاکرو تو برنامه ی طبیعت گردی آبقد از من گرفت و گذاشت تو فیس بوکگاوچران

کوروش

 این عکسم خاله آزی وقتی تهران بودم ازم گرفت که مامانی خیلی دوستش دارهقلب

 

حال و روز من تا دوازده ماهگی همینا بود که دیدین و البته بقیه شو در زیر مامانی برام نوشته تا وقتی بزرگ شدم بدونم تو این سن چکارا می کردم و چقدر تغییر کردم:

1)  به نقل از مامانی وقتی شیئ رو جلوی دستم می گیرن حالا خوراکی باشه یا اسباب بازی فرقی نداره اگه برام جالب بود می گیرم وگرنه بیخیالش میشم و میگم نه نه نه بامن حرف نزنبعضی وقتا دو چیزو با هم تو یه دست می گیرم

2)کنترل تلویزیون رو جلوی اون می گیرم تا روشنش کنم

3)هر کلمه ای می شنوم تکرار می کنم مامان بهم میگه طوطی 

4)اسباب بازی مورد علاقم کره ی هوش و حلقه و میله هست. اشکال ساده مثل گردی و چهار گوشو خودم میندازم توش ولی سخترا رو با کمک مامان

5)نسبت به هر صدای کوچولویی حساسم و گوشام زود تیز میشه تا منبع اون صدا رو پیدا نکنم ول کن نیستممتفکر

 6)موقع شیر خوردن با صورت مامانم بازی میکنم آخه عاشق اجزای صورتشم بعضی وقتا مامانی نفس می گیره و یه عروسک میده دستم که البته فقط چند دقیقه سرمو گرم کرده و همون صورت مامان برام جالب تره

7)ملی رو خیلی دوست دارم وقتی اون با دوستاش میره تو اتاقش ناراحتم و دوست دارم برم دنبالش وقتی منو تو اتاق راه نمیده خیلی دلخور میشم و حسابی گریه میکنمناراحت

8)گوشی تلفن رو می گیرم دم گوشم و می گم آلو للام یعنی الو سلام و یه سری کلماتی که فقط خودم معنیشونو می دونم

9)خیلی اجتماعی و خوش اخلاقم با خنده هام همه رو عاشق خودم می کنم حتی اونایی که بچه دوست نیستن تا حالا از کسی غریبی نکردم و هر کس بخواد بغلم کنه زودی می پرم تو بغلشبغل

10)خوراکی های مورد علاقم:چوب شور _ گندمک_نون و پنیر_ماست چکیده_ میوه ها بخصوص سیب و خیار و پرتقال و لیمو شیرین و موز _ غذاهایی مثل سوپ ماهیچه _کته و ماست_ماکارونی_ ماهی_ کلا خیلی خوش خوراکم و کمتر چیزی رو رد می کنم مگر اینکه سیر باشم

کوروش

11)کلمه هایی که واضح به زبون میارم:

بابا _ ماما _ تا دیشب به ملینا می گفتم لالا یا آلالا ولی دیشب در کمال ناباوری همه به طور واضحی ملینا رو ادا کردم که همه رو شوکه کردم و از دیشب تا حالا که دارم براتون مینویسم دیگه ملینا رو با اسمای لالا و آلالا صدا نکردم و همش بهش گفتم ملینا_ کلمات دیگه مثل نه _ من _ تا تا عبودی _(تاب تاب عباسی) _ یک _ دو _آلو(الو) _ للام (سلام) _ اده(بده) _ آداده(آزاده) _ به به _ ددر_ ........... کلمه های دیگه که الان مامان حضور ذهن نداره

وای چقدر طولانی بود واقعا که این ماه ماه شکوفایی من بوده و مامان دیگه خسته شد از بس نوشت. فکر کنم تموم شد دیگه.

ایشالا سری بعدی من یکسالمه و تحولات تازه میمونه برای اون موقع فعلا تا خبرای جدید بای بایبای بای 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قندک مامان می باشد