کوروشکوروش، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

قندک مامان

کوروش در دو ماه گذشته

1391/9/3 16:46
247 بازدید
اشتراک گذاری

کوروشم در یک ماهگی اولین خنده های واقعی و نه در خواب بلکه در بیداری را زد.در یک و نیم ماهگی گنجینه ی اصواتش بسیار متنوع شده و علاوه بر آغون و آقا و غون و... در 21/4/91 برای اولین بار در حالتی از خستگی دو بار کلمه ی"ما" را بر زبان آورد که یعنی مامان من خسته ام.فکرکنم کوروش خیلی زود شروع به صحبت کنه چون وقتی با او حرف می زنیم مرتب زبونش رو بیرون میاره و لباشو غنچه می کنه و از خودش صداهای جورواجور در میاره و دست آخر کلافه میشه و غر میزنه.بعضی شبا خوب می خوابه وبعضی شبا انگار اصلا خوابش نمی یاد چشمای درشتشو گرد می کنه و به همه جا نگاه میکنه.دوست داره بغلش کنیم و راش ببریم وقتی میزاریمش زمین گریه میکنه وقتی راش میبریم با چشماش همه جارو نگاه میکنه و تو کامپیوتر مغزش همه چیزو ضبط میکنه.وقتی شیر میخوره گاهی نق نق میکنه گاهی صداهای ظریفی از خودش تولید میکنه وقتی گرسنش نیست و برای آرامش گرفتن شیر میخوره دوست نداره شیر با فشار بیاد حرصش در میاد و سرخ میشه و زور میزنه و گریه میکنه .کلا از خودش صدا زیاد در میاره.گاهی موقع شیر خوردن دوست داره نوازشش کنم ولی مواقعی که خسته و بی حوصله است از اینکه به بدنش دست بزنم عصبانی می شه و غرش مردونه ای می کنه که یعنی: به من دست نزن و ولم کن می خوام تو حال خودم باشم.تازگی ها همش دوست داره شیر بخوره و به مامان بچسبه و در حینشیر خوردنتفکر کنه و با چشای درشتش اینور و اونورو نگاه میکنه. اگه خسته باشه و نق بزنه دوست داره زود مورد توجه قرار بگیره و اگه من کاری داشته باشم و دیرتر سراغش برم ناگهان گریه ی شدیدی میکنه انگار براش اتفاق دردناکی افتاده و اشکش درمیادو چشاش زود خیس میشه.من رو کاملا میشناسه و زمانی که باهاش حرف میزنم با ان و اون جوابمو میده .وقتیشیر میخوره اگه شیر بپره تو گلوش حالت خفگی بهش دست میده و خیلی بدش میاد و میترسه نکنه خفه بشه و میزنه به گریه.ملینا رو هم کاملا میشناسه و وقتی مبینش می خنده و انگاری میفهمه که از همه کوچولوتره و هم صحبت و خواهر جونشه.بابایی رو هم کاملا میشناسه وقتی بابا از راه میرسه و با او حرف میزنه کاملا محو بابایی شده و به حرفاش گوش میده و بعد لباشو لوس میکنه و گاهی هم میخنده.از لالایی خوندن لذت میبره حمام رو خیلی دوست داره از موسیقی های آروم و ملایم خوشش میاد و به خواب میره از صداهای بلند میترسه و گریه اش میگیره از اینکه فشار به بدنش وارد بشه بدش میاد واگر دست سرد به پوستش بخوره گریه اش میگیره از مالش پاهاش لذت میبره ولی زیاد دوست نداره شکم و دستاشو بمالم وقتی پوشکشو عوض میکنم خوشش میاد و لبهاش حالت خنده میگیره.

خلاصه کوروش جزئی از وجود ما شده و این کوچولوی خونه ی ما رو همه دوست دارند و عاشق خنده ها و اداهاش شدیم.

عکسها در ادامه مطلب

کوروش در کریرش لم داده و مشغول استراحت می باشد

قربون بداخلاقی هات برم الهی اخمت هم قشنگه

عزیز دلم وسط این عروسکا خودتم مثل عروسک شدی

جانم اون زبون نازتو بخورم

چقدر تو زیبایی تبارک الله (شکرت میکنم خدای مهربان)

باز هم شکرت خدایا برای این دختر و پسر فوقالعاده

٥٠روزگی کوروش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قندک مامان می باشد