اولین شب یلدای من
سلام دوستای گلم امسال شب یلدا مامان وبابا و ملینا خیلی از سالای پیش خوشحالترن چون من کنارشون هستم.امسال به دلیل مصادف شدن شب یلدا با پنجشنه ما تونستیم شب یلدا رو کنار عزیزجون و باباجون باشیم چون اونا مشهد بودن خلاصه جاتون خالی بود شیرینی و انار و آجیل و.......حسابی بخور بخور بود هرچند من نتونستم از همه ی خوراکی ها میل کنم و به همون انار و شیرینی قانع بودم. بعد از خوردن انار صورت خوشگلم حسابی گل گلی شده بود. ملینا جونم که حسابی ترکوند با رقص و حرکات زیمناستیک به همه حال داد. بعد از تموم شدن مهمونی و برگشت به منزل من که حسابی شیطون شده بودم نمی خواستم بخوابم و موقع خواب مامانی رو حسابی سرکار گذاشتم. شب تا صبحم با اجازتون فکر کنم از دل درد نق زدم و خلاصه طفلک مامانم تقریبا تا صبح بیداربود. مامانی ممنونم که مواظب منی و شبا نمی زاری تنها باشم و باهام همدردی میکنی.
شب یلدای همگی مبارک