کوروشکوروش، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

قندک مامان

پیاده روی و کوهپیمایی از روستای مغان تا غار مغان

1393/7/14 11:03
1,404 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه 28 شهریور

ساعت 6 صبح حرکت بسوی ندیده ها و شناخت ناشناخته ها

مکان مورد بازدید روستا و غار مغان

روستای مغان

ک

شرح این سفر یکروز در ادامه مطلب:

 

دهانه غار مغان در ۷۵ کیلومتری شهر مشهد و در جنوب روستای مغان واقع شده است.این غار دارای دو دهانه است. ارتفاع آن از دریا ۲۹۱۰ متر می‌باشد. درون غار آثار استالاگمیت و استالاکتیت و چندین حلقه چاه وجود دارد که عمق یکی از این چاه‌ها ۲۵ متر می‌باشد. همچنین در این غار پرتگاهی به عرض ۳۵ سانتیمتر و برکهٔ آبی وجود دارد.این غار در سال ۱۳۲۴ توسط کوهنوردان شهرستان مشهد کشف شده است.

این غار دارای دهلیزها و راههای پر پیچ و خم گوناگونی است که در صورت عدم آشنایی با محیط احتمال گم شدن زیاد است . از سقف این غارستونهای استالاکتیت و استالاکمیت که شاخه های آهکی هستند آویزان است و منظره بسیار جالبی را به وجود آورده . در درون غار چشمه آبی وجود دارد که علاوه برزلالی و گوارایی آن بسیار سرد است بطوری که در تابستان نیز نمی توان بیشتر از چند لحظه دست و پارا در آن نگه داشت . درون این غار چاههای مختلفی نیز وجود دارد که درون بعضی از آنها پرندگانی نیز زندگانی می کنند . ده مغان در جنوب مشهد و مسیر آن از طریق شهرک سیدی و عبور از جاده خلج می باشد.

برای رسیدن به این غار باید از جاده کوهستانی پرپیچ و خمی که از منطقه سیدی در جنوب مشهد و کوه خلج شروع می شود ، ‌عبور کرد و پس از گذشتن از روستاهای بسیار دیدنی منطقه مانند بلاندر، اردمهن و خان رود به مغان رسید. غار در جنوب قریه قرار دارد و دارای دو دهانه است. ارتفاع غار از سطح دریا 2910 متر است. غار دارای شیبی به سمت پایین بوده و ستون های آهکی استالاگتیت و استالاگمیت فراوان و بزرگی دارد. درون غار چشمه ها و چاه ها و راهروهای متعددی وجود دارد که در صورت عدم علامتگذاری و طناب کشی به گم شدن حتمی بازدید کنندگان می انجامد. درون غار به وسیله چاه ها به سه طبقه تقسیم شده است.

 

ارتفاع بعضی از چاه ها تا 25 متر است. غار مغان متعلق به دوران دوم زمین شناسی است و قدمت آن از البرز و دماوند بیشتر است. کف مرمرین غار مغان متعلق به دوران دوم زمین شناسی می باشد . کف مرمرین غار در اغلب جاها مرطوب و لغزنده می باشد.

در این غار نمونه های سنگی بسیار تیپیک از بلورهای آراگونیت و کربنات کلسیوم را نیز می توان رویت کرد .

این اطلاعات مختصری بود که از سایتهای دیگه جمع آوری کردم و جالبه.

سفر ما ساعت 6 صبح آغاز شد و در مکان همیشگی حار شدیم به اتفاق سایر افراد گروه به سرپرستی خانم حسن نژاد سوار مینی بوس شدیم. تا یادم نرفته اینو بگم که کورش خان از شب قبل با دیدن عصاها و وسایل کوه هوای رفتن به کوه به سرش زده بود و بیتابی می کرد صبح ساعت 5ونیم بیدار شد و خوشحال و قبراق سوار ماشین شد تا بریم کوه.افراد گروه با دیدن کوچکترین عضو گروه به وجد اومده بودن. پس از طی مسافتی به روستای مغان رسیدیم و پیاده روی ما شروع شد.از ابتدای مسیر کورش اصرار داشت خودش راه بره و بغل نمیامد.یه جا تو سرازیری ترمز برید که قلب مامان ریخت و حسابی ترسید. طبق معمول تکه چوبی پیدا کرد و با همون مشغول بازی شد:

 

ک

طلوع دل انگیز خورشید و تشعشع پرتوهای طلایی حس لطیفی به انسان می داد.

ک

پسر خوش اخلاق ما

پس طی مسافتی کوتاه در روستا به باغهای سیب رسیدیم و برای صرف صبحانه اتراق کردیم روی زمین پر بود از سیبهای رنگ و وارنگ و منظره زیبایی بوجوداورده بود.یکی از افراد گروه به شوخی میگفت: آقا اینا مشهد کیلویی 5هزارتومنه بیاین جمع کنیم ببریمخنده افراد گروه همه پرانرژی و باحال بودن و درحین خوردن صبحانه همه خودشون رو معرفی کردند.

بعد عز صبحانه بسمت غار به راه افتادیم سختی مسیر از اینجا شروع شد و من اولش نگران بودم با کورش میشه رفت بالا یا نه؟همون وقت که داشتم پشیمون میشدم دیدم یکی از جوونای گروه کورش رو بغل کرد وجلوتر از همه رفت بالا:

ک

 

و اینجا بالبی خندان داره برامون بای بای میکنه:

 

ک

خلاصه بعد از صعودی کوتاه و سنگین کوهپیمایی شروع شد مسیر شیب تندی داشت و باید با قدمهای کوچک و نرم راه میرفتیم تا خسته نشیم و به زانوها فشار نیاد هراز گاهی میایستادیم و برمیگشتیم و به منظره ی زیبای پایین نگاه کرده و نفسهای عمیق میکشیدیم و لذت میبردیم:

ک

 

باز پس از طی مسافتی ایستادیم تا کمی استراحت کنیم بوی خوش گیاهان کوهی بخصوص اس طوخودرس های بنفش مشام انسان رو نوازش میکرد ودلم نیامد ازشون عکس نندازم:

ک

 

 

ک

و گیاهان دیگه:

ک

 

و اینجا کورش در حال آبمیوه خوردن و رقص و آواز

ک

 

 

باز مسیر رو ادامه دادیم تا بالاخره به دهانه غار رسیدیم و اون لحظه بسیار شیرین و دل انگیز بود بعضیا اونجا زدن زیر آواز و با اینکار خستگیشون رو در کردن .

غار

در این مکان من و کورش مجبور شدیم بنشینیم و نمیشد داخل بریم  بدلیل وجود خفاش هوای داخل برای کورش مناسب نبود و در ضمن خطرات اون زیاد بود .پس ما زیراندازمون پهن کرده ونشستیم و بقیه رفتن داخل. کورشی اصرا فراوون داشت تا بریم داخل و چند بار کمی جلوتر بردمش اما تا یکم تاریک میشد میچسبید بهم و میگفت:ترسیدم و برمیگشتیم ولی هنوز چند قدمی نگذشته باز میگفت میخوام جوجوببینم بریم!نگهداشتنش کمی سخت بود ضمن اینکه نگران باباجون و ملی هم شده بود کمی بیتابی میکرد.یکساعتی سرشو گرم کردم با خوراکی و تماشای مناظر سپری شد و بالاخره افراد برگشتن.

ملینا و بابایی داخل غار

ک

 

یه عکس خانوادگی در دهانه ی غار

ک

و یکی دیگه

 

ک

 

کورش خسته و خوابالو

ک

 

ک

خوشحال از دیدن بابا و ملی

 

عکس با دوتا از عموهای خوب در مسیر برگشت

ک

در مسیر برگشت کورش خوابید و یکم جون گرفت و با رسیدن به مقصد بیدار شد

پس از رسیدن به پایین کوه و مستقر شدن مجدد در باغ سیب نهار خوردیم  کمی استراحت کردیم و کورش حسابی بازی کرد:

ک

ک

 

گروه در حال برگشت به روستا بودن و کورش تازه چوب پیدا کرده بود و دلش نمی خواست برگرده

ک

ک

عمو مصطفی و کورش که تا چشمش به کورش میفتاد داد میزد و میگفت: سسسسلااام!

کورشی هم میخندید.

ک

داره با چوبش باباجون رو دوفففف میکنه

 

ک

و بالاخره رضایت دادش برگردیم البته با پای خودش!

 

اینجا هم در آغوش عمو سیرجانی لالا کردی خیلی راحت و اروم

 

ک

و اینگونه سفر ما بپایان رسید جای همه ی دوستان خالی خیلی بهمون خوش گذشت هرچند خستگی زیادی در تنمون بود ولی لذتی که از این حرکت و پویایی دیدن مناظر زیبا بردیم خستگیمونو محو میکرد.

به امید سفرهای آینده با دوستان گل ایشالا بدرووودبای بای

 

 

پسندها (2)

نظرات (4)

غزاله
19 مهر 93 23:40
سلام.خوبین؟؟ من واسه تولد عشقم همسرم یه وب ساختم.میخوام تا تولدش 1369 تا تبریک جمع کنم براش.میشه شما هم بیاین و چندتا تبریک برامون بذارین؟؟ ممنونم
مامان ملی و کوروش
پاسخ
چشم خانوم
بابا محمد
22 مهر 93 18:05
بسيار روز خوبي بود و همكاري ماماني و بچه ها اگه نبود ميتونست اين روز اينقدر قشنگ نشود خسته نباشي ماماني و ملينا و آقا كوروش
مامان ملی و کوروش
پاسخ
ممنون محمد عزیزم و بهتره بگم انگیزه و انرژی مثبتی که تو به من دادی ما رو به اونجا کشوندازت ممنونم همسر خوبم
مامان نگار
24 مهر 93 10:38
همیشه به گردش و تفریح .چه جاهای قشنگی رفتید
مامان ملی و کوروش
پاسخ
ممنون اره جاتون خالی عااااااااااااااالی بود
مامان مهراد
26 مهر 93 12:11
همیشه به شادی و گردش.... آفرین به کوهنورد کوچولومون که مردونه تموم مسیر رو اومده و اصلا اذیت نکرده.
مامان ملی و کوروش
پاسخ
ممنون خاله مهربونم هر جا موضوع گردش و طبیعت باشه کورشی با سر میدود
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قندک مامان می باشد