با یک پست پر از عکس اومدیم
سلام به همه ی دوستای خوب و مهربونی که تو این مدت غیبت طولانی ما برامون پیغام گذاشتن و جویای حال ما بودن علت غیبت طولانی ما رفتن به سفری طولانی بود یعنی یکهفته شمال و دو هفته تهران مامانی هم تنبلی کرد و زودتر نیومد آپ کنه ببخشید دوست جوناحالا ما برگشتیم با یه عالمه عکسای خوشمل از ملینا و کوروش تو سفر به شمال و تهران بریم با هم ببینیم:
شب قبل از سفر کوروش بلا داره بابایی رو مالش میده تا خستگی هاش در بره
پنجشنبه 17 مرداد ساعت 4 صبح ما به سمت بابلسر راه افتادیم
وسطای مالش دادن هوس میکنه گوشای بابایی رو گاز بگیره
ملینا خانوم تو ماشین در راه بابلسر
کوروش تو بغل بابایی
تو راه برای خوردن صبحانه توقف کردیم و اونجا با عمو هاشم اینا همسفر شدیم کوروش و پویا دارن تاب میخورن و کیف میکنن
تو ماشین با اسباب بازیهاش سرگرم شده فقط برای چند دقیقه
اینجا کوروش حوصلش سر رفته بود و همش غرغر میکرد
بابلسر:
ملینا و کوروش در حال بلال خوردن
بازار ماهی فروش های فریدونکنار
سی سنگان برای خوردن ناهار وایستادیم و کوروش کنار دریا ماسه بازی میکرد وقتی خواستیم بریم رضایت نمی داد و نزدیک بود خودشو از ماشین پرت کنه بیرون
عکسای رامسر:
تازه از خواب بیدار شده و پف کرده
کوروش و بادبزن کوچولوش(این بادبزنو براش خریدیم تا دست از سر بادبزن بابایی برداره)
از دریا اومده و حاضر نیست لباس بپوشه
کنار دریا نای نای میکنه و خیلی شنگوله
ملی خانوم تو جواهرده رامسر
بقیه عکسا تو پست بعدی بای بای