کوروشکوروش، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

قندک مامان

مهندس کوچولو

1392/4/24 9:30
1,350 بازدید
اشتراک گذاری

چند روز پیش بابا محمد ماشین جدیدمو که لطف کرده بودم و روش نشسته بودم و شکسته بودمش رو باز کرد و در حال تعمیرش بود که یهو من دیدم و بدو بدو بطرف بابایی حمله کردم و با قلدری و سر و صدا پیچ گوشتی رو از دست بابا گرفتم و مشغول مهندسی شدم. تازگی ها خیلی قلدر شدم اگه چیزی رو بخوام باید بدستش بیارم وگرنه زمین و زمان رو بهم میریزم وتازه قهر کردنو یاد گرفتم خودمو به سمت عقب پرتاب می کنم و شروع می کنم به جیغ و داد کردن و اگر جواب نداد گریه می کنم و گوله گوله اشک می ریزم انگار که دنیا رو ازم گرفته باشن. البته این روش در مواقع حساس و خطرناک جواب نمی ده ولی در اکسر موارد موثره و راه خوبی برای رسیدن به هدف شده.اوایل وقتی خودمو به عقب پرت می کردم با مخ میخوردم زمین ودردم می گرفت ولی حالا یاد گرفتم آروم و با احتیاط برم عقب که خدا نکرده سرم به در و دیوار نخوره یا محکم به زمین نخوره و دردم بیاد.القصه اینا عکسای مهندسی کردن منه:

ک

ک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

هلیا دخمل خوشگل
24 تیر 92 13:33
قربونت بشم مهندس کوچولو داماد اینده خودمی خاله فدات


لپام گلی شده خجالتمون دادی مامانی
ارلا
26 تیر 92 10:22
سلامممممممممممممممممم
گلم من شما رو لینک کردمممممممممممم


ممنون ارلا جون
خاله آزی
27 تیر 92 13:34
بعله...بعله مهندس برومندی جدید هستید شما؟ قربون اون نشستنات برم من که پاهای کوشولو و خوشملت رو میزاری روی هم و میشینی نفسمی


بعله دیگه خاله ما اینیم دیگه بوس
پگاه مامان آرتین
28 تیر 92 20:27
به به جناب مهندس.خسته نباشی
حالا چی شدتعمیرشد یا فنا شد

عزیزم می بوسمت.مامانی خسته نباشی


خاله جون درست شد ولی فرداش دوباره مثل قبلش شد چون نشستم روش و بازم شکست
مرسی پگاه جون سلامت باشی
هلیا دخمل خوشگل
29 تیر 92 14:17
تایتانیک
ــــــــ||ــ
=”………….”—
___t/,_. …………. ,_
/ __________________



با همه مسافراش فدات . . .



قربونت خاله
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قندک مامان می باشد