کوروشکوروش، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

قندک مامان

اولین شهربازی

چهارشنبه مامانی تصمیم گرفت خواهر جونمو ببره کلوپ پاندا تا بعد از یه هفته تلاش و درس خوندن تفریح کنه و سرحال بشه ما رفتیم کلوپ و ملینا جون برای خودش می چرخید و من و مامانی روی صندلی نشسته بودیم که مامان با خودش فکر کرد منو ببره قسمت مخصوص 1تا3ساله ها تا من تماشا کنم و سرم گرم بشه. همین جور که مشغول تماشا بودم و گاهی دست و پا میزدم و ذوق میکردم خاله ی مهربون اومد جلو و به مامانی گفت می خواد بیاد داخل؟مامان:نمی دونم الان مناسب سنش هست یا نه ولی بدم نمی یاد امتحان کنم ببینم خوشش میاد یا نه؟!منم قند تو دلم آب شد ولی یکمی گیج بودم   اولین بازی تو کلوپ پاندا تجربه ی جالبی بود بیشتر در حال کشف و بررسی محل بود و وسایل اونجا چون ...
12 اسفند 1391

مدل جدید نشستن من

تازگی ها روی دوتا زانو میشینم و در همون حالت که نشستم مامانی رو صدا میکنم تا بیاد نجاتم بده عزیزجون عاشق اینجوری نشستنم شده بود و دوست داشت ازم عکس بگیره ولی موفق نمی شد. تا اینکه دیروز مامان بالاخره موفق به گرفتن عکسم شد و من که در حال خوردن صبحونه و نون به دست بودم سوژه ی جدید دوستدارانم شدم اینم عکس فیگور جدیدم: ...
12 اسفند 1391

یافته های من در آستانه ی ده ماهگی

سلام سلام صدتا سلام به دوستای خوبم تو این پست میخوام گزارش یافته های جدیدمو در آستانه ی 10امین ماه زندگیم براتون بزارم امیدوارم لذت ببرید تو ماه نهم چهاردست پا کردنم شروع شد و حالا با گذشت یکماه سرعتم خیلی بالا رفته و در چشم بهم زدنی خودمو به هدفم میرسونم بعلاوه دستمو از لبه ی مبلا میگیرم و بلند میشم و تلاشها برای ایستادن شروع شده که البته دوبار اول بخاطر عدم تجربه ی لازم در این زمینه با مغز اومدم پایین ولی حالا دیگه وارد شدم و با احتیاط عمل میکنم چند وقتیه که تو تختم هم شیطونی میکنم و مامانی از گذاشتن من بتنهایی تو تخت خودداری میکنه چون دستمو از لبه ی تخت میگیرم و بلند میشم ...
30 بهمن 1391

سفرنامه ی کوروش

سلام سلام صدتا سلام من برگشتم با یه عالمه عکسای خوشگل و خاطرات شیرین از سفر به تهران و خونه ی عزیز مهربونم. جاتون خالی خیلی بهم خوش گذشت چون همش تو بغل خاله آزی بودم و حسابی بغلی شدم دیگه. شانس اوردم که مامانی نتونست روروئکمو با خودش ببره تهران و منم از فرصت استفاده کردمو همش میرفتم بغل خاله جونم. خلاصه مهمونی جشن تولد مامانم  جشن نامزدی پسر عمه مامانم و گشت و گذار خیلی بد عادتم کرده و حالا که برگشتم سر خونه و زندگی خودم بهم سخت میگذره البته بیشتر به مامانی سخت میگذره چون مجبوره همش بشینه پیشم یا بغلم کنه چون گفتم که بد عادت شدم تا از پیشم میره میزنم زیر گریه حالا ماجرای سفر من و عکساش:   اینجا توی قطاریم نزدی...
18 بهمن 1391

من عاشق گوشی تلفنم

سلام سلام من اومدم حالا میخوام از شیطونیهای تازه براتون بگم: من عاشق گوشی تلفن هستم حالا فرقی نداره تلفن همراه باشه یا بیسیم خونه هرچی باشه قبوله اولین کاری هم که میکنم اینه که میزارمش تو دهنم تا ببینم چه مزه ایه:     بعدش میزارم دم گوشم تا ببینم صدایی ازش بیرون میاد تا الو کنم:     خلاصه که اگه گوشی رو ببینم و بهم ندن کولی بازی در میارم و هرجوری شده بدستش میارم یا با نگاهای معصومانه به هدفم میرسم:     یا اینکه سرو صدا راه میندازم و با کولی بازی و قلدری به نتیجه میرسم. ما اینیم دیگه ...
26 دی 1391

عکسای اولین برف بازی من

سلام سلام امسال زمستون من با مامان و بابا و ملینا جونم رفتم برف بازی خیلی باحال بود البته من اجازه نداشتم زیاد بیرون ماشین باشم چون من خیلی کوچولو هستم و ممکنه زود سرما بخورم ولی همون چند دقیقه هم غنیمت بود پارسال من تو دل مامان جونم بودم و مامانی از ماشین زیاد پیاده نشد چون میترسید سر بخوره و خدایی نکرده بلایی سر من بیاد امسال هم باز مامان خوبم با من تو ماشین نشسته بود تا من حوصلم سر نره و گریه نکنم مامان جونی دوست دارم ازت ممنونم که انقدر مراقب منی ایشالا سال دیگه من بزرگتر و قویتر شدم و با هم میریم برف بازی                      ...
18 دی 1391

دیکشنری من

بازم سلام امروز میخوام از کلمات جدیدم براتون بگم وقتی ملینا رو می بینم:آدی وقتی چیزی میخورم که دوست دارم:اد د د د اد د د د وقتی نمی خوام غذا بخرم تو غذا فوت میکنم و میگم :بوووووووووووووووووووووو وقتی خسته ام:اووووووممممم مامانو میخوام:ماااااااا بابارو میخوام:بااااااااااا وقتی خیلی خوشحالم جیغای بنفش میزنم   کلا این شکلک رو زیاد در میارمو میگم بووووووووووووووووووووووووووو:       تازگی ها خیلی ددری شدم و میرم پشت در خونه وایمستم و میگم دددددد وقتی میرم دد توی ماشین صدام درنمیاد و ماشینای دیگه رو نگاه میکنم و میخندم عاشق چراغ چشمک زن قرمزم و براش ذوق میزنم خلاصه این دیکشنری من بود...
16 دی 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قندک مامان می باشد