کوروشکوروش، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

قندک مامان

خدایا ............

این تکه کلام جدید پسر من هست: خدایا! عزیزکم هروقت گیج و سردرگم میشه با لحن قشنگی خدای خودشو صدا میزنه و ازش کمک میخواد. وقت نقاشی کشیدنه کورشی چندتا خورشید قشنگ کشیده و حوصله ش از کشیدن مجدد خورشید سر رفته نفس خسته ای از سینه بیرون میده و میگه: اه ه ه ه ! خدایا من چی بکشم! میخوایم بریم بیرون همه در تکاپوی آماده شدن هستیم و کورش نظاره گر ماست بازم آهی میکشه و میگه: خدایا من چی بپوشم! کورش کمی با اسباب بازیاش بازی میکنه ولی خیلی زود اونا برش تکراری میشن باز هم با ناله میگه: خدایا من چی بازی کنم!   و همینطور وقتای گرسنگی و خوابالودگی و دیدن کارتون بارها اسم پروردگارشو بر زبون میاره و از اون...
29 مهر 1393

تلخ و شیرین

سلام قندکم زندگی ما آدما همیشه در حال تغییر و تحوله و یه جور و یکنواخت نیست گاهی شادیم و خندون و گاهی غصه داریم یه وقتا پر از انرژی و سرحال گاهی بیحوصله و خسته یه موقع در اوج و بالا گاهی درمونده و افتاده میشیم.خوشایند ها و ناخوشایند ها میان و میرن و ما نظاره گر اونها هستیم.این حقیقت زندگی ماست و جزی از اونه که نمیشه نادیده اش گرفت چیزی که مهمه اینه که ما بتونیم از لحظات عمرمون حداکثر بهره رو گرفته و با کوله بار پر از افتخار و آرمش بتونیم به قله کمال و معرفت برسیم. اینا رو گفتم چون این روزا احوالمون خیلی بالا پایین داشت درست در لحظه ای که شادی هات در اوجش بود با بیماری سختی درگیر شدی این خاصیت زندگی بشر هست و تو در حال شناخت اون هست...
26 مهر 1393

پیاده روی و کوهپیمایی از روستای مغان تا غار مغان

جمعه 28 شهریور ساعت 6 صبح حرکت بسوی ندیده ها و شناخت ناشناخته ها مکان مورد بازدید روستا و غار مغان شرح این سفر یکروز در ادامه مطلب:   دهانه غار مغان در ۷۵ کیلومتری شهر مشهد و در جنوب روستای مغان واقع شده است.این غار دارای دو دهانه است. ارتفاع آن از دریا ۲۹۱۰ متر می‌باشد. درون غار آثار استالاگمیت و استالاکتیت و چندین حلقه چاه وجود دارد که عمق یکی از این چاه‌ها ۲۵ متر می‌باشد. همچنین در این غار پرتگاهی به عرض ۳۵ سانتیمتر و برکهٔ آبی وجود دارد.این غار در سال ۱۳۲۴ توسط کوهنوردان شهرستان مشهد کشف شده است. این غار دارای دهلیزها و راههای پر پیچ و خم گوناگونی است که در صورت عدم آشنایی با محیط احتمال گم ...
14 مهر 1393

دیدار با رومینای عزیز و رادوین عسلی

سلام پسرکم من خیلی خوشحالم چرا؟ جمعه گذشته ما یکی از دوستای گل نی نی وبلاگیمون دیدیم رومینای عزیزم همراه مادر و خواهر نازنینش و البته رادوین جونی اومدن مشهد و ما همدیگرو از نزدیک ملاقات کردیم.شاید باورت نشه ولی دیدن رومینا آرزوی قلبی من بود و همیشه در موردش رویاپردازی می کردم کسی چه می دونه شایدم برای همین به این سادگی همدیگرو دیدیم.البته فرصت کوتاه بود و دوست داشتم بیشتر با هم می بودیم ولی نشد ایشالا این دوستی تداوم داشته باشه و بتونیم بازم همو ببینیم. قرار بود با دوستامون بریم شاندیز ولی بنا بدلایلی برنامه عوض شد و رفتیم پارک ملت که برای شما و رادوین جون بد شند چون حسابی بازی کردید.اول رفتیم زمین بازی اونجا سرسره بازی کردید ...
14 مهر 1393

همسر خوبم زادروزت شادباش

روزی که به دنیا آمدی هرگز نمیدانستی زمانی خواهد رسید که آرامش بخش روح و روان کسی هستی که با بودن تو دنیا برایش زیباتر است بهانه ی زندگیم تولدت مبارک     و یک تبریک ویژه دیگه بخاطر ترفیع و گرفتن حکم کارشناس مسئولی برای همسر عزیزم   هیچکس مثل من نمی دونست که شما برای رسیدن به این درجه چقدر انتظار کشیدی و این اواخر چه تلاش و زحمتی کشیدی نوش بادت این پیروزی و کامیابی   ...
7 مهر 1393

اندر احوالات ما

سلام بر همراهان همیشگی اول از همه پوزش ما رو برای غیبت طولانی پذیرا باشید بگذارید به حساب مشغله زیاد مامانی امیدوارم همه ی همدلان عزیز در کنار خانواده های گل و مهربونشون روزگار خوشی رو سپری کنند. از حال روز الانمون بگم که پس از طی چند روز پر از استرس و نگرانی بابت بیماری کورش خان شکر خدا در حال حاضر روزای آرومی رو میگذرونیم کورش جون چند روزی بیحال و سرما خورده بود وپشت سرش بعد از 3-4 روز عطسه وآبریزش یهو شبی تب کرد و بدنش خیلی داغ بود حتی با تب بر هم خنک نمی شد صبح روز بعدش دل درد و استفراغم اضافه شد و من نگرانش شدم و سریعا بردمش دکتر.تشخیص ویروس جدید اسهال و استفراغ دادند و ه آمپول تهوع تجویز شد تا سریع استفراغش بند بیاد.پ...
6 مهر 1393

سالگرد یکی شدنمون

همسر خوبم با وجود پر مهرت و نگاه گرمت دنیایی از پاکی و صفا برایم به ارمغان آوردی خوب من برای توصیف مهربانی‌هایت واژه‌ها یاری نمی‌دهند چرا که تو خود قاموس مهربانی هستی و من خوشحالم که سالی دیگر بر عمر زندگی مشترکمان افزوده شد     . ...
19 شهريور 1393

تنبلی مامان و خراب شدن رم ریدر

سلام بر پسر زیبای خودم  خوبی پسرکم؟ تقریبا یه ماهی میشه که برات پست جدیدی نزاشتم و وبلاگت سوت و کوره بعضی از دوستان عزیزم نگران حالمون بودن و برامون پیغام گذاشتن ببخشید دوست جونا دلیل نبودن ما تنبلی من و البته خراب بودن رم ریدر بود و دلیل دیگه ای نداره  الان نمی تونم عکسای جدیدتو بزارم ولی اومدم تا از حال و احوال این روزات و شیرین زبونیات بنویسم . هفته ی گذشته ما یه سفر کوتاه به تهران داشتیم و برای عروسی پسر عموی من و یا به عبارتی پسر دایی بابایی رفتیم تهران که با اینکه مدتش کوتاه بود خیلی خوش گذشت جای همه خالی. روز سه شنبه عروسی تو باغ بود و شما چون هیچکسی رو نمی شناختی و همه چهره ها به نوعی برات آشنا بود کمی نگران بو...
16 شهريور 1393

دلیل شادی و خنده ی من

گلگلکم این داستان سوال کردنات هنوز ادامه داره و کلی سوژه شده برای بوسیدن و آغوش گرفتنت بزار تا بگم چند روز پیش تو ماشین بودیم  معمولا بعد از طی مسافتی شما حوصله ات از تو صندلی خودت بودن سرمیره و میای وسط دو تا صندلیای جلو وایستاده و ددددد برقص و آواز و بابا کرم و دوستت دارم .......... آهنگ بابا کرم رو تقریبا چهار پنج باری تکراری درخواست میدی  و اگه بهت بگیم نه جیغ و داد و هوار ...... خلاصه وقتی حسابی باباکرمتو خوندی و رقصیدی خسته میشی و روی کنسول نشسته بازم مثل همیشه بعد کم کم و موذیانه میای جلو تا خودتو به بغل من برسونی  وقتی هم میای جلو بازم طبق معمول همیشه دست به همه چیز میزنی برف پاکن و چرا...
17 مرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قندک مامان می باشد