کوروشکوروش، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

قندک مامان

اندر احوالات ما

1393/7/6 16:02
614 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر همراهان همیشگی اول از همه پوزش ما رو برای غیبت طولانی پذیرا باشید بگذارید به حساب مشغله زیاد مامانی امیدوارم همه ی همدلان عزیز در کنار خانواده های گل و مهربونشون روزگار خوشی رو سپری کنند.

از حال روز الانمون بگم که پس از طی چند روز پر از استرس و نگرانی بابت بیماری کورش خان شکر خدا در حال حاضر روزای آرومی رو میگذرونیم کورش جون چند روزی بیحال و سرما خورده بود وپشت سرش بعد از 3-4 روز عطسه وآبریزش یهو شبی تب کرد و بدنش خیلی داغ بود حتی با تب بر هم خنک نمی شد صبح روز بعدش دل درد و استفراغم اضافه شد و من نگرانش شدم و سریعا بردمش دکتر.تشخیص ویروس جدید اسهال و استفراغ دادند و ه آمپول تهوع تجویز شد تا سریع استفراغش بند بیاد.پس از تزریق که البته پسرم با شجاعت تمام پشت سر گذاشت و همکاری خوبی کرد خدا رو شکر استفراغ قطع شد ولی تب نه! دو روز ادامه داشت و چون برای خوردن دارو همکاری نمی کرد مجبور شدیم از شیاف استفاده کنیم. خیلی سخته وقتی بچه کوچولوت مریض میشه اونم موقعی که دارو نخوره و مجبور شی زورکی بهش دوا بدی واقعافشار عصبی زیادی باید متحمل شی.الهی همه کوچولوهای مریض زودی خوب بشن و لباشون خندون.

القصه الان حال کورش ما بهتر شده فقط ضعیف و حساس شده و بشدت تحریک پذیر شده سر چیزای بیخودی گریه و زاری راه میندازه و بهانه گیرم شده.خدا صبرمون بده تا بتونیم رفتار درست و منطقی داشته باشیم تا آرامش خونه حفظ بشه.

تو این مدتی که ننوشتم کورشی خیلی بلبل زبون و بلا شده و حرفای بامزه میزنه طبق معمول عاشق اتاق و وسایل ملیناست میره تو اتاقش درم  میبنده وقتی ملی میخواد بره ت پشت در وایمیسته داد میزنه:برو!فضولی موقوف! تعجببیچاره ملی خیلی تحمل میکنه و با داداشی مدارا میکنه ولی گاهی صبرش سر میاد و ....

یه روز کورش سی دی خودشو تو اتاق ملی پیدا کرده بود اومدش پیش من و گفت:مامانه ملی ناقلا سی دی منو برداشته! منو میگیخنده

یه روز اومد آشپزخونه گفت:مامانه آب پولی بده!یه لیوان آب بهش دادم گفت:نه آب پولی و به داخل یخچال اشاره کرد مونده بودم چی میخاد در یخچالو باز کردم چشمم افتاد به بطری کوچیک آب معدنی که شب قبل از فروشگاه براش خریده بودم! خیلی بامزه بود آب پولی!

وقتی از بیرون میایم اصلا حاضر نیست یه پله هم بالا بیاد چه برسه به 72 تا پله! گاهی با صحبت سرشو گرم میکنم تاکمی خودش بیاد ولی هنوز چندتا پله نگذشته با هن و هن میگه: من خسته ام نمیتونم!
جدیدا وقتایی که توجه میخاد خودشو میندازه زمین با ناله میگه:مردم مامانه!کمک!

یه بار آب براش بردم گفت: نمیخام دهنیه!

با شروع مدارس و رفتن ملی جون به مدرسه کورشی هم میگه: منم میخوام برم مدرسه!شعر میرم مدرسه رو یادش دادم خیلی قشنگ راه میره و میخونه.

وقتی برای خریدلوازم التحریر ملی رفته بودیم کورشی تو فروشگاه برای خودش راه میرفت و کتاب و مداد شمعی انتخاب میکرد چند وقت یبار تو شلوغی گمش میکردیم داد میزدیم و صداش میکردیم اونم جواب می داد اینجام!

وقتی میخواد یه کاری کنه که میدونه خلاف قوانین ماست خیلی قشنگ و زیرکانه حواس ما رو پرت میکنه و سوژه رو عوض میکنه یا کارای بامزه میکنه تا دعواش نکنیم منم گاهی خنده ام میگیره اونوقت کورشم میزنه زیر خنده

چیزی که خطرناکه میخواد دست بزنه میگه:مامانه دست نزنیا دستت اوخی میشه!

یه سوالی میپرسه مثلا این مال منه! من جواب میدم:نه مامان مال ملیناست.دوباره سه باره....هر بار با صدای بلندتر و لحن تندتر و اگر جوابی که دوست داره نشنوه عصبانی میشه و فقط باید حواسشو پرت یا اگر امکان پذیر بود جوابی که دوست داره تحویلش داد بعد میگه:آآآآ! یعنی آهان!

تا جایی که یادم بود نوشتم متاسفانه باز نمیتونم عکس بزارم.

دیروز کوروشی 28 ماهه شد

پسر گلم28 ماهگیت مبارک

اما ملی خانوم امسال میره کلاس پنجم و خانومی شده برای خودش.با اتمام تابستان کلاس ژیمناستیک رو ترک کرد تا به درس و مشقش برسه و فعلا فقط زبان داره.اگر خدا بخواد والیبال رو ادامه میده تا از محیط ورزشی دور نشه.علاقه زیادی به موسیقی داره ولی بخاطر سنگینی درسا فعلا امکانش نیست ایشالا تابستون آیندهچشمک

چند روزی که داداش مریض بود بشدت نگران حالش بود و غصه میخورد خواهر مهربونمحبت

گفتم که با کنجکاوی داداش مدارا میکنه وگاهی از کوره در میره و اونوقته که دعوای خواهر برادری با وساطت مامانی باید ختم بشهنه

ایشالا بتونم تو پست بعدی عکسای جیگرامو بزارم

بدرودبای بایمحبت

 

پسندها (1)

نظرات (1)

رومینا
7 مهر 93 5:32
خیلی منتظرتون بودیم . الهی قربونش بشم چرا خاله مریض شدی رادوین هم دیروز سرما خورد حالا که ما میخواییم بیام مشهد . ولی بهتر شد خدا رو شکر . . دوستون داریم زیاد زیاد مامان کوروش اگه شد بیا حتما همدیگر رو ببینیم تو خصوصی زدم.
مامان ملی و کوروش
پاسخ
مرسی گلم بگردم رادوین عزیزمو ایشالا همه چیز رو به راه باشه تا سفر خوشی داشته باشیدحتما باهات تمس میگیرم دیدنتون باعث افتخار منه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قندک مامان می باشد