کوروشکوروش، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

قندک مامان

عشق گردش

1393/8/4 8:31
443 بازدید
اشتراک گذاری

قندکم عاشق گردش و تفریحه درست مثل خواهرجونیش یعنی ببریمش بیرون دم نمی زنه آروم و آقا ولی به محض اینکه دوتا کوچه بالاتر از خیابون خودمون رو ببینه و بفهمه داریم میریم سمت خونه گریه و زاری شروع میشه: بابا نقون(نکن) نریم خونه بریم بیرونا! حالا میخواد سر ظهر باشه یا ساعت 11 شب وقت یا بی وقت! اونوقت از 4طبقه بالا بردنش کار شاقی میشهخسته القصه این پسر دم دمی ست خیلی' گاهی آرووم مثل یه بره و گاهی براشفته مانند آتشفشان! گاهی سربراه و حرف گوش کن و زمانی سرخود و کله شق!

دیروز حدود4ساعت با دفتر نقاشی و مداد رنگی و قیچی تو حال خودش بازی کرد و من کیف کردم ولی وقتایی هم میشه که حتی دقیقه ای با اسباب بازی سرگرم نشه و همش بگه مامانه بیاااااااااااااااااااا!

تکه کلامهای شییییییییرین:

1- خدایا یا خداجون

2- واقعی جدیدا همش میگی واقعی! آب بده  آب واقعی! یا مثلا این کتاب واقعیه!

3-اشکالی نداره!

4-گوشاتو می برما!

5-نگران نباش!

 

ک

عاشق اتاق و تخت ملینا هستی تا ملی میره مدرسه از فرصت سوء استفاده کرده میپری تو اتاقش

 

ک

از اون لحظاتی که با خودت خلوت کردی و کارای خلاقانه انجام دادی

 

ک

یه روز جمعه خانوادگی رفتیم سینما چندوقت بود به ملی قول داده بودیم ببریمش شهر موشها فکر میکردم کورشی زود خسته بشه مجبور شم ببرمش بیرون اممممممممما خسته که نشد هیچ بعد از اتمام فیلم رفت جلو و روی پرده دنبال موشا و پیشولک می گشت تا ببردشون خونهخندهبعدم ماموره اومد گفت از روی سن برش دارید خطرناکه اما کورشی میخواست بره پشت پرده رو بگرده دست آخرم گفت بازم بمونیم موش ببینیم.ماهم گفتیم عیب نداره بشینیم سانس بعدی کمی تماشا کنیم بعد بریم.نیمساعتی گذشت ولی جناب کورش رضایت نمیداد آخر سرم با نارضایتی بلندشد همش میگفت:میخوام موش ببینمقه قهه

 

ک

عکسای تو پارک خونه

 

ک

ک

عاشق بالا رفتن از لبه ها و راه رفتن رو اونهاهست. یعنی سرسره اصلا جذابیتی نداره بازی کورشی بالا رفتن از لبه ا راه رفتن رو اونا بازی با مورچه های بزوووووووووووووووووووورگ و پرپر کردن گلها

 

ک

اینجا هم بعداز بازی و ورزش با دوستای جدیدت یعنی دوتا مورچه اسبی گنده اونا رو اوردی تو چمنا هواخوری کنن

 

ک

اینجام یکیشون رو گم کردی در واقع از دستت در رفت و ناراحتی

 

ک

مراسم گلریزون برای مورچه راه انداختی میگفتی بخور مورچه برات گل کندم

 

ک

 

ک

از مریضی ملی سوءاستفاده کردی رفتی سروقت جامدادیش حسابی دلی از عزا دراوردی

 

ک

یه روز داشتیم کاغذ قیچی میزدیم و شکلای جورواجور درست میشد که یهو اتفاقی یه نقاب درست شد زدم به  صورتت و کلی بازی کردی ملی هم مریض و بیحاله

 

ک

عین موش از لای مبلا میری پایین بعدش گیر میافتی داد میزنی:کمک کمک! منم ازت باج میگیرم میگم بوس بده تا نجاتت بدم

داری با دستت بوس میفرستی

 

ک

ک

رفتیم ویلاژ توریست برای خرید لباس امممما فقط تونستم همین لباسایی که تو عکس تنت برات بخرم چون شهربازی طبقه بالایی نظرتو جلب کرده بود و یه بند میگفتی بریم بالا

لباسی که برات انتخاب کردم برای پرو تنت کردیم ولی ازش خوشت اومده بود درنیاوردیش

 

ک

ک

 

ک

 

ک

و اینم فردای اون شب که ویروس اسهال استفراغ گریبانتو گرفت بیحال و تب دار افتادی یه گوشه

 

ک

گرم بازی

 

ک

درحال خالی کردن پلاستیک اسباب بازیا

 

ک

اینجا نامزدی سارا جون دخترعموی بابایی رفتیم شما هنوز جون نگرفته بودی و ضعیف و بیحالی دوست داشتی این خیارو بخوری ولی چون معده ت کاملا خوب نشده بود بهت گفتم نمیشه برای همینم لب و لوچه ت آویزونه

این بود گزارش هفته گذشته تا پست بعد بدروود

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (4)

مامان مهراد
6 آبان 93 9:22
لباس های نو مبارکه. همیشه به جشن و شادی. عاشق گلریزون برای مورجه شدم. فدا تو پسر ناز بشم من.
مامان ملی و کوروش
پاسخ
مرسی خاله مهری دوستت دارم
الهام
6 آبان 93 14:35
سلام بر کوروش عزیز و ملینا جون عکس هاتون خیلی قشنگ شده! مخصوصا کوروش جون وقتی در حال سر زدن به اتاق ملینا جون هست خدا حفظتون کنه دنیایی پر از شادی رو براتون آرزو می کنم
مامان ملی و کوروش
پاسخ
ممنون الهام عزیزم خوشحالم کردی علیرضای گل رو ببوس
خاله آزی
6 آبان 93 20:49
ای جوووووونم عشق خاله مورچه بازی کردنت به خودم رفته عسلم دلم برات تنگه کلوچه ی خوشمزه ی من
مامان ملی و کوروش
پاسخ
چه عجب خاله خانم منتظرت بودیم بزودی میام پیشت آزی مهربونم دل منم تنگ شده آلوچه
مامان امیرمحمد
7 آبان 93 7:11
چه بزرگ شده گل پسرمون ... هزار الله اکبر ... خیلی کارهاش بامزه ست .... چقدر هم مهربون که به کورچه ها غذا میده ... فکر کنم ملی جون دیگه از دور خارج شده و دور دور آقا کوروش ...
مامان ملی و کوروش
پاسخ
ممنون خاله جون البته ملینا گل سرسبد خونه ماستولی کورش خان الان داره شکوفا میشه و البته کاراش شیرینه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قندک مامان می باشد