تحولی دوباره
چه زیباست حس آغازی دوباره
تولدی دوباره
بودن دوباره
کوروش عزیزم
می خواهم بدانی آمدنت چگونه عادت بودنم را بر هم زد
و مرا به یاد خودم به یاد عشق به یاد بوهای گم شده ی گلهای اطلسی و شب بو به یاد شمعدانی های معصوم باغچه ی کودکی ام و به یاد زندگی ای که گه گاه روی طاقچه ی عادت از یادم می رفت انداخت.
می خواهم بدانی وقتی در ٥/٣/٩١ بین هوش و بی هوشی تو را زنده تر و بیدارتر از نه ماه گذشته در کنارم دیدم و حس کردم انگار یکبار دیگر خدای مهربان تمام زندگی_تمام زیباییها_تمام گلها_تمام درختان_و تمام یک مادر را به من بخشید
با تو و ملینا شادی من تمام نشدنی است./
مادرت محبوبه
این شعر زیبا هدیه ی خاله نیره ی عزیز زمان تولد کوروش بود که با تمام احساسش از قول من برای کوروشم سرود.اینجا می خوام از صمیم قلبم از نیره ی عزیزم تشکر کنم که همیشه دلداریم داده و هر وقت دست کمک به طرفش دراز کردم رد نکرده و با راهنماییهاش دلگرمم کرده به خصوص این اواخر که با تولد کوروش تو خونه مشکلاتی داشتم که منو راهنمایی کرد"نیره ی عزیزم ممنونم"