تولد باب اسفنجی
عشقم ببخشید عکساتو دیر گذاشتم آخه سرم شلوغ بود و درگیر مهمونی و این ور اون ور رفتن بودیم. روز تولدت حسابی حال کرده بودی شبش بیخواب شدی و همش میگفتی باب اسفنجی صبح که بیدار شدی تا چشمتو باز کردی گفتی: تولدمه! تا چند روز بعد از تولدت تو حال و هوای تولد بودی و همش میگفتی: تولدمه! فکر میکنم بهت خوش گذشته و همه چیز بر وفق مرادت بوده
گیفت بچه ها
و قسمت خوشمزه که عزیز و خاله جون خیلی در آماده کردن این قسمت زحمت کشیدند
کوروش خان و هدایاش
خواهر و برادر باب اسفنجی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی