وقتی با مامانی و ملینا رفتیم کلاس یوگا
چند وقته که مامانی و خواهری با هم میرن کلاس یوگای مادر و کودک و منم چون کسی نیست تا ازم نگهداری کنه باهاشون میرم اونجا خانوم منشی مهربون خیلی دوستم داره و گاهی منو نگه میداره تا مامان بتونه یوگا کنه ولی گاهی من بداخلاقی میکنم و دلم میخواد برم پیش مامان برای همینم مامانی میاد منو میبره تو کلاس. صدای تکتم جون مربی یوگای مامان برام آشناست و وقتی صحبت میکنه انگاری میشناسمش چون بهش خیره میشم و چشم ازش برنمی دارم آخه من وقتی تو شکم مامانم بودم با هم میرفتیم کلاس و اونجا خیلی آرومم میکرد هفته پیش تو بغل تکتم جون حسابی ریلکس شدم و خوابم برد اینم دوتا عکس از من و خواهری وقتی رفته بودیم کلاس یوگا: ...
نویسنده :
مامان ملی و کوروش
14:25